مهمترین
چالش ما بیمه ها هستند و مهمترین چالش آنها، منابع پایدار است/ اولویتهای
وزارت بهداشت در سال95، مراقبت از طرح تحول و تشویق سرمایه گذاران خارجی در
بیمارستان سازی و صنعت دارویی کشور است
دفتر وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در طبقه شانزدهم ساختمان خیابان
ایوانک بسیار دلگشاست اما خودش خیلی دل پری دارد. در صفحه اینستاگرامش از
نارفیقانی که در این شرایط سخت تنهایش گذاشتهاند گله کردهاست و به ما
میگوید با همه بدقولیها تلاش میکند طرحهای بر زمین مانده را هرطور هست
به فرجام برساند. دکتر سید
حسن هاشمی، زاده فریمان و متخصص چشمپزشکی و فوق تخصص جراحی قرنیه زمانی
که وزارتخانه بهداشت و درمان را تحویل گرفت بحران دارو و درمان در کشور به
اوج خود رسیده بود. او سکان دار مجموعهای شد با میراث 8 هزار میلیارد
ریال بدهی دولت گذشته که کمر وزارتخانه را خم کرده بود. تحریمها از یکسو
و انتقادهای تند مخالفان طرح تحول نظام سلامت وزیر را با چالشهایی روبهرو
کرده بود که فائق آمدن بر آن بدون کمک دوستان میسر نمیشد. البته رفیقان
در تلاطم انتقاد نیامدند و دستی نگرفتند. وقتی از او مرجع ضمیر دلخوریهایش
را جویا میشویم، گلههایش را در لفافی نازک میپیچد: «خیلی صریح بگویم یک
عدهشان دوستانی هستند که هم لباس ما هستند و برخیها هم دوستانی هستند که
در حوزه سلامت مسئولیت داشتند. یک تعداد هم بالاخره دولتیها هستند که مرا
وسط این معرکه فرستادند و خب روزهای اول قولهایی دادند که بعد به آنها
عمل نکردند. روزهای سختی بود. حالا چون به سمت عید و بهار و شادی میرویم،
اجازه بدهید به آن دوران برنگردیم.» هرچقدر منتقد سیاستهای دکتر هاشمی
باشیم، باز هم او در عمل نشان داده دغدغه اولش سلامت و بهبود وضع بهداشت
عمومی است و ترجیح میدهد تمرکز اصلیاش خدمت به مردم باشد. در آستانه فرا
رسیدن نوروز 95 فرصتی پیش آمد تا شنوای حرفهای وزیربهداشت باشیم و ببینیم
حالا که منتقدان انگشت اتهام را به سمت این وزارتخانه نشانه گرفتهاند او
چه پاسخی برای آنها دارد.
آقای
دکتر به عنوان نخستین سؤال بفرمایید، دکتر هاشمی وزارتخانه بهداشت را با
چه شرایطی تحویل گرفت؟ هم به لحاظ منابع مالی و تأمین اعتبار و هم اینکه در
سالهای 91 و 92 که در شرایط تحریم به سر میبردیم و بحث کمبود دارو و
تجهیزات پزشکی نیز بشدت مطرح بود چطور با این چالشها مواجه شدید؟
حالا
چون به سمت عید و بهار و شادی میرویم، اجازه بدهید به آن دوران برنگردیم.
روزهای سختی بود. نه صرفاً برای این دستگاه، برای همه دستگاههای کشور
روزهای سختی بود و همانطور که شما اشاره کردید، بالاخره بحران دارو و
درمان در کشور مطرح بود. وزارتخانهای را تحویل گرفتیم که نزدیک به 8 هزار
میلیارد ریال بدهی داشت، تعداد نیروی انسانی ظرف 8 سال دو برابر افزایش
پیدا کرده بود و 100 هزار نفرشان ردیف حقوقی نداشتند و باید خود بیمارستان
اعتبار لازم را تأمین میکرد و مسائل دیگری که از آن بگذریم. بالاخره آنچه
که مشهود است، مردم امروزشان را با آن روزها که بیش از دو سال میگذرد با
هم مقایسه میکنند و اگر رضایتمندی دارند معنیاش این است که تغییر اساسی
به وجود آمده است. من معمولاً بیشتر علاقهمندم به آینده نگاه کنم تا به
گذشته، بخصوص اگر تلخ باشد.
چرا دولت یازدهم در شرایط کمبود بودجه، برای حوزه سلامت و طرح تحول نظام سلامت اهمیت ویژهای قائل شد؟
من
فکر میکنم نخست به خاطر تعهد جناب آقای دکتر روحانی به وعدههایی است که
در دوران انتخابات دادند. بارها ایشان فرمودند که «من به مردم سر موضوعات
مختلف قول دادهام و اگر نتوانم به قولم عمل کنم ماندن در این موقعیت چه
فایده دارد.» بنابراین اول از همه تعهد شخصی خود ایشان نسبت به اجرای
وعدههایی است که در دوران انتخابات ریاست جمهوری به مردم قولش را دادهاند
و این خیلی مهم است. نقش رئیس جمهوری در طرحی که ما شروع کرده ایم، ویژه
است. تقریباً میتوانم بگویم اگر طرح تحول نظام سلامت شروع شد و ادامه پیدا
کرد و انشاءالله ادامه هم خواهد یافت، مرهون توجه رئیس جمهوری است که خب
البته این نگاه رئیس جمهوری انسانی هم است. فردی که رئیس جمهوری کشوری شده
که مردم آن کشور در بخش سلامت بشدت مشکل دارند فکر میکند باید برای آسایش و
آرامش مردم تلاش کند و چه اولویتی بالاتر از موضوع بهداشت و درمان. جدای
از این موضوع بهداشت و درمان در قانون اساسی هم آمده ولی در این سالها
مغفول مانده که بهداشت و بیمه حق همگانی است. اینکه دولت یازدهم برای طرح
تحول سلامت اهمیت قائل شد و در برنامههای متعددی به این موضوع توجه کرد
نشانه تعهد رئیس جمهوری به وعدهای است که داده بودند. از لحاظ سیاسی هم
اگر بخواهیم بررسی کنیم به عقیده من کشور در موضوع دارو و درمان به وضعیت
بحران رسیده بود. بالاخره مسأله بهداشت و درمان مثل مرگ و زندگی است چرا
اینکه وقتی مردم برای عزیزشان مشکلی پیش میآید حاضرند خانه و فرش
زیرپایشان را بفروشند و از خورد و خوراکشان بزنند برای اینکه سلامتی فرد
که عضوی از خانواده است، تأمین شود. من فکر میکنم دکتر روحانی به وظیفه
انسانی و ملیشان عمل کردند و اجازه دادند طرح تحول سلامت در عین خالی بودن
خزانه و مشکلات اقتصادی شروع شود و از آن حمایت کردند.
شما کدام یک از 8 دستاورد طرح تحول سلامت را موفقیتآمیزتر میدانید، منظورم بویژه در بخش اجرای بستههای طرح است؟
در
اجرا، طرحی که از همه سادهتر بوده طبعاً موفقتر است. کاهش پرداخت
هزینهها از جیب مردم و بیمه کردن همه ایرانیها از همه راحتتر بود و در
عین حال موفقتر هم است. یعنی ما در یک روز اعلام کردیم، «مردم پول ندهید
ما به جای شما پول میدهیم یا اگر دفترچهای ندارید به شما دفترچه مجانی
میدهیم و بعد هم اگر روستایی هستید در مراجعه به بیمارستانهای دولتی 3
درصد و اگر شهری هستید 6 درصد هزینهها را پرداخت کنید.» فکر میکنم این
برنامه خیلی خوب اجرا و نظارت شد و همکاران ما متعهد هستند که مردم از این
جهت آسیب نبینند. البته برنامههای دیگری هم داشتیم، مثل زایمان طبیعی که
اجرای آن خیلی راحت بود. گفتیم «مردم پول ندهند ما پولش را میدهیم و
زایمان طبیعی مجانی انجام شود.» در مورد ماندگاری پزشکان نیز معتقدم، خیلی
خوب عمل کردیم. البته این طرح نارضایتی جدی هم در جامعه جوان پزشکی به وجود
آورد. به دلیل اینکه آنها موظف شدند در مناطق محروم که حضور پیدا میکنند
صرفاً برای دولت کار کنند و مطب نزنند، در عوض پرداختیشان را افزایش دادیم
ولی معتقدند آزادی عملشان به نوعی سلب شده است. حسن ماندگاری پزشکان در
مناطق محروم بهرهمندی و رضایت مردم است. ما تصور میکنیم، بالاخره مردم
برای ما سرمایه گذاشتند و ما با پول مردم پزشک و متخصص شدیم. خود ما هم
همین مسیر را رفتیم دیگران هم همین مسیر را میروند. مسأله دیگری که البته
سؤال شما نبود ولی من همین جا به شما بگویم؛ یک رویهای که متأسفانه در
سالهای گذشته به دلیل بیپولی وزارت بهداشت و خلاف قانون ایجاد شده بود
این بود که کسانی که در نقاط مختلف کشور طرح میگذراندند چون دولت پول
نداشت، به آنها میگفت «شما بروید برای خودتان مطب بزنید و پول را از مردم
بگیرید». ما آمدیم گفتیم: «نه» این پول را ما به جای مردم به پزشکان
میدهیم اما آنها هم تمام وقت باید در اختیار مردم باشند» که رضایتمندی را
خیلی بالا برد و پرداخت از جیب مردم را خیلی کم کرد. در برخی شهرها
باورکردنی نیست زمانی یک متخصص هم در شهر نبود الان 35 تا 40 متخصص داریم و
به نظر میرسد از منظر اداری کشور و رعایت حقوق شهروندان و مردم تصمیم
خیلی خوبی بود. از نظر صنف هم اگر بخواهیم نگاه کنیم یا اگر به نص قانون
برگردیم باز تصمیم خوبی است چون از سال 1318 طرح اجباری وجود داشته است.
یعنی کسانی که پزشک میشدند آنها را به مناطق محروم میفرستادند و خدمت
میکردند.
در
این چند سال از نظر من به دلیل بیتوجهی دولت قبل که داراتر از دولت
یازدهم بود طرح ماندگاری پزشکان در مناطق محروم اجرا نشد، شاید تصور کردند
که ساخت مسکن مهمتر از سلامت مردم است. یعنی به دلیل بیتوجهی دولت قبلی،
95 درصد پزشکانی که به مناطق محروم اعزام میشدند، بیرون مطب میزدند و
مردم مجبور بودند برای دریافت خدمت به مطب مراجعه کنند و باید 35 هزار
تومان ویزیت میدادند اما الان مردم با 3 هزار تومان میتوانند توسط فوق
تخصص و متخصص ویزیت شوند. این خیلی برای ما افتخار است که در حال حاضر در
زابل بیش از 50 نفر متخصص و فوق تخصص داریم. قبلاً چنین چیزی وجود نداشت یا
در مورد پزشکان عمومی زمانی که پست وزارتخانه را تحویل گرفتم، دریافتی
پزشک عمومی در سیستان و بلوچستان از یک بهورزی که 6 کلاس درس خوانده بود،
کمتر بود. یعنی یک پزشک عمومی یک میلیون و
200-400 هزار تومان میگرفت. اینکه میگویند، دولت پول را به پزشکان داده
است، در این قسمت درست است. افتخار هم میکنیم، چون دولت پول را به این
پزشکان داده است. دولت حقوق این پزشکان را سه برابر افزایش داد الان آنها
حدود 6 تا 7 میلیون تومان در ماه میگیرند. اما اتفاقی که افتاد این بود که
دیگر در سیستان و بلوچستان هیچ مرکزی خالی از پزشک نیست. در هیچ کجای
ایران مراکز زیر 20 هزار نفر خالی از پزشک نیستند. بنابراین یکی دیگر از
گام های موفق به نظر من دسترسی به خدمات است که یکی از آنها موضوع پزشک
بود. ما حدود 10 هزار پزشک که 2 هزار تن از آنان پزشک عمومی و بقیه متخصص
هستند، توزیع کردیم. حالا معتقدیم که در حوزه بهداشت هم موفق بودیم ولی
موضوع بهداشت به دلیل اینکه زمان بر است، مشهودات آن در کوتاه مدت ممکن است
خیلی قابل توجه نباشد ولی همین که به ازای 3 هزار نفر یک مراقب سلامت
گذاشتیم، به ازای هر 12 هزار و 500 نفر یک پایگاه بهداشتی و به ازای 50
هزار نفر یک مرکز جامع خدمات سلامت ایجاد کردیم، معتقدم کار کمی نیست. بیش
از دو هزار خانه بهداشت از ابتدای کار دولت تا الان ساخته شده است و صدها
مراکز بهداشتی تعمیر و بازسازی شدند. در تحویل تختهای جدید، سرعتی که این
دولت داشته تا به حال سابقه نداشته است. در گذشته هر سال 1600 تخت
بیمارستانی تحویل میدادند، فکر میکنم ما تاکنون حدود 40 بیمارستان را
تحویل دادیم و فکر میکنیم سال آینده سال طلایی در تحویل تختهای
بیمارستانی خواهد بود و تقریباً با سرعتی بیش از دو برابر و نزدیک به سه
برابر گذشته، 20 هزار تخت بیمارستانی را در این دولت تمام میکنیم و تحویل
میدهیم وکارهای دیگری که در حوصله شما نمیگنجد.
شما
به نارضایتی پزشکان از طرح ماندگاری پزشکان اشاره کردید. فکر نمیکنید این
نارضایتی موجب میشود آنها قانون را دور بزنند؟ شنیدهها حاکی از آن است
که این پزشکان بیشتر اوقات هفته را در روستا و شهرهای کوچک حضور ندارند و
تعداد روزهای اندکی را به روستاها سر میزنند و بیماران را ویزیت میکنند؟
نه
خب اینکه نظارت میشود و مهمترین ناظر خود مردم هستند. چون هر لحظه مردم
احتیاج درمانی پیدا میکنند و اگر دیدند درب مجموعه تعطیل است گزارش
میدهند. الان مردم تحمل نمیکنند و بعد هم مسئولان ما هستند که نظارت
میکنند. در عین حال این سؤال شما ناشی از دید منفی است که احتمالاً ممکن
است به بعضی از همکاران ما پیدا کرده باشید. واقعیت این است که جامعه پزشکی
وظیفه شناس است و خدمتگزار مردم. شاید برایتان جالب باشد تاکنون یک مورد
هم از این نوع تخلفات برایم گزارش نشده که کسی را برای انجام ارائه خدمت در
جایی نصب کرده باشیم و او در ساعات موظف حضور نداشته باشد. نمیخواهم
بگویم اصلاً تخلف نیست، چنین چیزی شاید به اغراق بیشتر شبیه باشد ولی اینکه
نمود پیدا کند و مردم مثل قبل مکرر شکایت کنند، نه. تا الان شاهدش نبودیم
چون بابتش هزینه پرداخت میکنیم. البته همین جا هم باید بگویم ما شرمنده
هستیم به جهت اینکه من تصورم این بود که شرکای ما که بیمهها هستند به
تعهداتشان که در روز اول طرح شروع کردیم پایبند هستند و همچنین بالاخره
دستگاههایی که باید پول بیمهها را میدادند. این چرخه آسیب دیده است؛ از
این جهت که معوقات چندین ماهه داریم، بنابراین به قولی که از روز اول به
پزشکان و پرستاران دادیم، درست عمل نکردیم. امیدواریم سال آینده سالی باشد
که باعث شرمندگی مکرر دولت نشود یعنی وقتی کسی ارائه خدمت میکند، پزشک،
پرستار، آزمایشگاه، رادیولوژی و کارکنان بهداشت و درمان بتوانند آخر ماه
پولشان را بگیرند. اگر این اتفاق بیفتد به نظر من هم دلگرمی بیشتری ایجاد
خواهد شد هم خدای نکرده تخلفاتی از این جنس که شما میگویید اگر هم وجود
داشته باشد از بین خواهد رفت.
یعنی معتقدید که کماکان مهمترین چالش پیش روی وزارتخانه بهداشت و درمان، بیمهها هستند؟
مهمترین
چالش بیمهها هستند و برای بیمهها مهمترین چالش منابع پایدار است. بیمه
را نمیتوانیم یک جانبه متهم کنیم، چون بیمه هم خودش طلب کار است. یک عده
باید حق بیمه پرداخت کنند. مردم که حق بیمهشان را میدهند اما دستگاههای
دولتی بموقع پول را به سازمانهای بیمه گر تحویل نمیدهند. خزانه هم باید
پول بیمه را بدهد آن هم که میبینید پول بیمه را با تأخیر تحویل میدهد،
مجلس هم باید قبول کند که حق بیمه افزایش پیدا کند که آن هم موافقت
نمیکند. بنابراین بیمه نمیتواند درست عمل کند، دست و پای بیمه بسته است.
اینکه بخواهیم یکسره بیمه را به عنوان مقصر متهم کنیم، منصفانه نیست. آنها
هم با مشکلاتی مواجه هستند ولی مشکلات آنها به من که خدمت را میخرم برنمی
گردد. مثل این میماند که الان شما یک بنگاهی در اختیارتان است، یک کسی
میآید جنسی را از شما میخرد، انتظار دارید که پولش را در زمان مقرر
پرداخت کند. حالا اینکه خریدار از یکی دیگر طلبکار است و آن هم از دیگری
طلبکار است این مشکل به شما خیلی ارتباطی پیدا نمیکند. من پولی که باید
هزینه کنم از جنس حقوق است یعنی یا اینکه پزشک ویزیت و جراحی کرده و خدمت
ارائه داده یا پرستار شب تا صبح بیدار مانده یا کارکنان اعم از خدمه و گروه
پزشکی زحمت کشیدهاند یا اینکه دارو دادیم و مردم استفاده کردهاند یا
وسیلهای در بدنشان کار گذاشتیم باید پول قصاب، آب و برق شرکت دارویی،
شرکت تجهیزاتی و حقوق پرسنل را بدهیم. آنها کاری ندارند که حالا من از بیمه
طلب کارم یا بیمه پولش را نمیتواند از خزانه بگیرد، مشکلی که ما با آن
مواجه هستیم این است و امیدواریم که حل کنند.
برنامهای
هم دارید که چگونه میخواهید با بیمهها تعامل داشته باشید در واقع نحوه
تعامل وزارت بهداشت با وزارت رفاه در بحث بیمهها به چه شکل خواهد بود؟
ما
تعامل داریم و حرف همدیگر را هم متوجه میشویم اما خب بالاخره آنها هم
معذوراتی دارند که ما نمیتوانیم چشممان را ببندیم. وزارت رفاه فقط با من
مواجه است یعنی وزارت بهداشت طلبکار است، سراغ بیمه میرود، پول میخواهد و
وزارت رفاه هم میگوید پول ندارم ولی من با 200 تا 250 هزار نفر که
آمدهاند و زندگیشان وابسته به دریافتی آخر ماهشان است مواجه هستم.
بالاخره یک ماه تأخیر، دو ماه تأخیر، سه ماه تأخیر، پنج ماه تأخیر. جالب
اینجاست، بعضی از آقایانی که در همین مسند بودند، مدعی هستند که شما قانون
را عمل نمیکنید. کجای قانون را عمل نمیکنیم؟ ما که بیشتر از همه شما به
قانون عمل کردیم. برنامه 5 ساله بوده مگر چقدر به این برنامه عمل شده که در
این دولت به آن عمل نشده است؟ در ضمن ما چقدر به برنامه 5 ساله عمل کردیم و
شما به آن بیتوجه بوده اید یا سیاستهای ابلاغی رهبری را چه کسی عمل کرد؟
ما در این دولت آمدیم و هر کدام از برنامه های 5 ساله را که بگویید از
کاهش پرداخت از جیب مردم گرفته تا کاهش رنج مردم، افزایش دسترسی و عدالت و
اولویت بهداشت و غیره را عمل کردیم. منتقدین میگویند: «شما به زور استاد
دانشگاه را در دانشگاه نگه دارید ولو اینکه 10 سال خدمت هم کرده باشد اما
اجازه ندهید مطب بزند.» چرا؟ چون قانون است. درست هم میگویند. ولی وقتی
میگوییم: «آقا، آن قانون چیز دیگری هم نوشته و گفته است، بیمه ظرف دو هفته
باید 60 درصد پول را بدهد، آن قانون نیست فقط اینکه شما میگویید قانون
است؟» برای چی؟ برای اینکه مراکز علمی ما را از افراد مستعد خالی کنند.
چرا؟ چون وقتی به عنوان استاد به دانشگاه میآید، انتظار دارد من پولش را
بدهم، وقتی نمیتواند پنج ماه، 8 ماه و 10 ماه عقب ماندگیاش را دریافت
کند، خب میگوید: «لااقل بروم بیرون مطب بزنم که میدانم آخر شب پولم در
کشوی میزم است و میتوانم زندگیام را درست برنامهریزی و اداره کنم.» چون
شما میخواهید سراغ انتقادات بروید این حرفها را مطرح میکنم. آنجا که به
ما میگویند، شما قانون را رعایت نمیکنید، راست میگویند، این را من ادعا
نمیکنم که ما رعایت کردیم ولی این قانون یک مقدمهای دارد که شما مقدماتش
را انجام ندادید مثل بقیه برنامههایی که نوشتید و مقدماتش را فراهم
نکردید. خودتان با افتخار میگویید ما قانون را تصویب کردیم، حداکثر 30
درصد آن اجرا شده خب این را هم به حساب آن 70درصدی بگذارید که اجرا نشده
است وگرنه واقعیت این است که بیشترین تعهد را آن هم به لحاظ دینی که مردم
به گردن ما دارند طرح تحول سلامت انجام داده است.
شما در صفحه اینستاگرام تان از نارفیقانی گله کردید که شما را تنها گذاشته اند. منظورتان از نارفیقان چه کسانی است؟
یک
عدهشان دوستانی هستند که هم لباس ما هستند و برخیها هم دوستانی هستند که
در حوزه سلامت مسئولیت داشتند. یک تعداد هم بالاخره دولتیها هستند که من
را وسط این معرکه فرستادند و خب روزهای اول قولهایی دادند که بعد به آنها
عمل نکردند. خیلی صریح بگویم.
مثلاً چه قولی دادهاند که تا به این جای کار به آن عمل نکردهاند؟
بالاخره
این طرح که از سال 92 شروع کردیم یک اعتباری لازم داشته است. حرف ما این
است که اصلاً افزایش تقاضا و 11 میلیونی که بیمه کردیم که به جمع متقاضیان
قبلی هم اضافه میشوند و تورم را هم نادیده میگیریم، آن پولی که از روز
اول در سال 92 تعهد کردید تا آخر این دولت اگر زنده ماندیم به ما بدهید تا
ما بتوانیم طرح را با آبرومندی پیش ببریم. بنابراین یک بخش عمدهاش همین
دوستان هستند.
آقای
دکتر بعضی از همکاران و هم صنفیهای شما که خیلی از آنها هم قبلاً روی این
صندلی نشسته بودند الان به مهمترین منتقدان شما بدل شدهاند که خیلی هم
برای جامعه عجیب است. یکی از بزرگترین انتقاداتی که به طرح تحول سلامت
وارد میکنند این است که مقدار کارانه پزشکان در مقایسه با پرستاران اختلاف
فاحشی دارد و مدام آن را تأکید و در رسانهها تبلیغ میکنند. شما برای این
گروه از منتقدان چه جوابی دارید؟
من
ترجیح میدهم به این نقدها اعتنا نکنم چون توضیح برای آنها بیفایده است.
خودشان میدانند که خلاف میگویند و از این بابت هم من متأسفم که یک کسی که
وزیر ممکلت بوده یا نماینده مجلس است از تریبون عمومی، هم لباسهای خودش
را مورد اتهام قرار میدهد، بدون اینکه واقعیت داشته باشد.
ما
اعلام کردیم نسبت حقوق پزشک عمومی به پرستار 1.7 است. یعنی این نسبت حتی
دو برابر هم نیست. البته این میانگین درآمد در سراسر کشور است. نمیخواهیم
درآمد من را قبل از وزارت نسبت به پرستار مقایسه کنند. نه، ممکن است این
اختلاف درآمد چند 10 برابر باشد. شما اگر یک نفر را ملاک و معیار سنجش قرار
دهید، مثل این است که یک معلم آموزش و پرورش را در نظر بگیرید و بگویید
این معلم در ازای تدریس یک ساعت درس زیست شناسی، 1.5 میلیون تومان میگیرد
من خودم چنین معلمی را میشناسم اما اینها چند نفر هستند؟ 10 نفر هم
نیستند، تعدادشان محدود است. این ظلم است که بیاییم میزان دریافتی کل جمعیت
آموزش و پرورش را به این معلم تعمیم دهیم، این بد اخلاقی است، بیعدالتی
است، بیمروتی است. چه بگویم... بنابراین نسبت دریافتی پزشک عمومی به
پرستار 1.7 برابر است یعنی 3 برابر هم نیست و درآمد پزشک متخصص به
پرستار4.3 است. من رفتم و در مجلس هم برای آقایان توضیح دادم و آنجا هم
ادعا کردم که بازرسی و دیوان محاسبات دارید، خودتان هم هستید، بیایید و
نگاه کنید. از یکی از این دو حالت بیشتر نیست یا حرفی که میزنم دروغ است.
خب مرا استیضاح کنید چون من به درد این کار نمیخورم و گزارش دروغ به شما
میدهم یا واقعیت دارد پس تکرار نکنید، این ظلم به مردم است. شما وقتی که
جامعه را نسبت به کسانی که خدمت میکنند بدبین میکنید، دو تا ظلم میکنید.
یکی به آن کسانی که واقعاً شریف هستند و حقشان این نیست بدبینشان
میکنید و یکی هم نسبت به خودشان، چون فکر میکنند به جای اینکه مرهمی بر
زخمشان باشند نمک روی زخمشان میپاشند. حالا یا به قصد دیده شدن یا به
قصد رأی آوردن این کار را میکنند یا اینکه بیمار هستند، من واقعاً
نمیدانم. من دوست دارم، صریح صحبت کنم من متأسفم. آقای دکتر فاضل، دکتر
فرهادی و دکتر ملکزاده هم وزیر بودند. الان دکتر ملکزاده به عنوان معاون
در وزارتخانه کار میکند اما چرا آنها این حرفها را نمیزنند؟ این حرفها
غیر از تحریک کردن مردم و بخش دیگری که بسیار دردآور است یعنی ناخواسته در
جهت خلاف منافع ملی حرکت کردن، نتیجهای ندارد. این یعنی اینکه شکاف ایجاد
کردن در جامعه یعنی اینکه گروههای اجتماعی را به جان هم انداختن. فکر
میکنید الان پرستارها چه تصوری دارند وقتی میشنوند پزشکان 200، 300
برابر آنها حقوق میگیرند؟ من و شما هم که باشیم فکر میکنیم اینها چه
زالو صفتهایی هستند که خون مردم را میمکند.
مخصوصاً وقتی این حرف تکرار میشود مردم احساس میکنند بعد از اجرای طرح تحول یک شکاف عمیق طبقاتی در جامعه ایجاد شده است؟
بله.
آن کارگری که بیچاره به نان شب خود محتاج است اینها همان 11 میلیون نفری
هستند که تاکنون ما بیمه کردهایم. آن وقت میگویند: «شما همه را دارا و
ندار را بیمه کردید، همان کاری که آقای احمدینژاد برای یارانه کرد.» 85
درصد کسانی که بیمه شدهاند، درآمدشان زیر یک میلیون تومان است یعنی دولت
آمده این افراد را بیمه کرده است، کسانی که پول نداشتند به پزشک مراجعه
کنند. خب، این انصاف است؟ برای چی؟ برای چهار تا رأی؟ اصلاً چه ارزشی دارد؟
شما دیروز وزیر بودید، حالا وکیل هستید که حالا چشم به هم بزنید تمام
میشود چرا این حرفها را میزنید؟ اینها به خدا دامن خود آنها را هم
میگیرد. اگر فضا ایجاد کنند، مطمئن باشید که به آنها بیشتر از ما میشود
از این حرفها زد. یا راست میگویند که نشان میدهد این سیستم اشکال دارد،
خراب است و ما نمیتوانیم بیایید، درست کنید یا اینکه دروغ میگویند. این
انقلاب، یک انقلاب اخلاقی بوده است، این دین پیغمبرش فقط به خاطر مکارم
اخلاق آمده وگرنه اصلاً مبعوث نمیشد. این وضعی است که ما در کشور درست
کردیم؟ از بهترین تریبونهای کشور بد اخلاقی را ترویج کنیم؟ بعد فکر
میکنید جامعه پزشکی چه پزشکش که فکر میکند به او توهین شده و چه پرستارش
که فکر میکند مورد ظلم شدید واقع شده و چه آن خدمه و نگهبان و کارکنانش با
کدام روحیه و دلگرمی میخواهند، خدمت کنند؟ یا برایشان سریال درست
میکنند یا در تلویزیون آبرویشان را میبرند یا اینکه در تریبونها
همهشان یک طرفه حرف میزنند، این انصاف نیست. شاید بخشی از نگاه به اصطلاح
غضب آلودی که من در بعضی جاها و محیطهای پزشکی دارم، سختگیری نسبت به
متخلفهایی است که در برخی رشتهها هستند با تمام وجودم معتقدم این لباس
باید سپید و بدون رنگ و نقص بماند. بالاخره یک ضرب المثلی میگوید «حرمت
امامزاده را باید متولی نگه دارد» ما با بقیه صنوف کاری نداریم که داخلشان
چه خبر است ولی در مورد صنف پزشکان سختگیر هستیم اما واقعاً اشکالاتی که
در بقیه صنوف است با این صنف قابل مقایسه است؟ خدا انشاءالله انصاف بدهد
بنابراین من ترجیح میدهم که نبینمشان.
منتقدان
میگویند، طبق قانون اعتباری که مجلس برای طرح تحول سلامت در نظر گرفته
بود باید صرف مناطق محروم و بهداشت و پیشگیری میشد ولی طرح تحول در گام
سوم به خاطر توجه به تعرفهها و افزایش تعرفههای پزشکی پول را بیشتر به
سمت پزشکان و بخش درمان برد تا جایی که حتی الان پرسنل بهداشت تمایلی به
کار در حوزه بهداشت و پیشگیری ندارند و میخواهند وارد حوزه درمان شوند چون
معتقدند پول در درمان است. پاسخ شما به این انتقاد چیست؟
این
هم از جمله همان صحبتهای دوستان است که چون تریبون دستشان است بالاخره
راحت پرسنل ما را هم تحریک میکنند. واقعیت این است که متأسفانه از نظر
بودجه عمومی که دولتها به حوزه سلامت اختصاص میدهند رتبه 153 را در دنیا
داریم. آنقدر در سر ما نزنند که به دکترها پول میدهیم. نه رتبه ما 153
دنیا است و درمنطقه هم شاید بتوان گفت که فقط افغانستان است که بودجه عمومی
که برای حوزه سلامت در نظر میگیرند کمتر از کشور ما است. این را از منظر
دفاع از حقوق مردم و حقوق شهروندان در حوزه سلامت عرض میکنم. ولی این همه
کار که انجام شده با دعا و ثنا که انجام نشده با پول انجام شده است. ما فقط
در این دولت یک و نیم میلیون متر مربع بیمارستان توسعه دادیم. حالا در
زایمان طبیعی هزینه شده، بالگرد هوایی گذاشته شده، 10 هزار پزشک به مناطق
محروم رفتند، بیش از 2 هزار خانه بهداشت ساخته شده، 24 میلیون نفر برایشان
خدمات فراهم شده، دارو در دسترس هست و کمبود دارو از 300 قلم به کمتر از
30 قلم کاهش پیدا کرده است اینها همگی با پول انجام شده است. اما چقدر به
ما پول دادند؟ 7هزار و 500، 600 میلیارد تومان. پولی که مردم از جیبشان
میدادند قبلاً چقدر بوده است؟ 10 هزار میلیارد تومان. اصلاً بگوییم هیچ
کاری انجام نشده و هیچ کدام از این کارهایی که مردم در اقصی نقاط کشور
میبینند هم وجود ندارد همین که 11 میلیون نفری که بیمه کردیم و دیگر مردم
آن 10 هزار میلیارد را از جیبشان پرداخت نمیکنند یعنی اینکه باز ما جلو
هستیم و به نفع کشور شده است. من میتوانم ادعا کنم که تنها دستگاهی که
بزرگترین کارگاه ساخت و ساز را در کشور راه انداخته، حوزه بهداشت و درمان
است. هزاران طرح در حال ساخت است. بنابراین اینطوری نیست که به بهداشت
توجه نشده است. البته کارکنان بهداشت کارانه نداشتهاند. آن چیزی که ما
پرداخت کردیم سه برابر قبل است اگرچه عدد زیادی نیست. مثلاً فرض کنید قبلاً
به پرسنل بهداشت 60 هزار تومان میدادند حالا ما 200 هزار تومان میدهیم.
پرسنل درمان از درآمدشان کارانه دریافت میکنند یعنی پرستاری که در بخش آی
سی یو و اورژانس فعالیت میکند درآمدش بیشتر از پرستاری است که در بخش
داخلی یا روانپزشکی مشغول است. وقتی پرسنل بهداشت درآمدشان را با درمان
مقایسه میکنند مثل این میماند که یک متخصص کودکان درآمدش را با چشم پزشک
مقایسه کند و بگوید: «چرا من رفتم رشته کودکان تحصیل کردم و دیگری که
درآمدش بیشتر است چشم پزشکی خوانده و درآمدش دو یا سه برابر متخصص کودکان
است.» حالا اینکه این اختلاف درآمد درست است یا نه، نمیدانم. مثل بقیه
شغلهایی است که در جامعه وجود دارد. خب، یا علاقه داشتهاند یا به هر
دلیلی دنبال این شغل رفتهاند اگر هم ناعدالتی است در آن بخش بوده و الان
دیگر نمیتوان مقایسه کرد. اگر کارمند بهداشت با قبل مقایسه کند میبیند،
وضعیتشان بهتر هم شده است چون پولش را سریعتر میگیرد و کارانهاش نسبت
به قبل دو یا سه برابر تغییر کرده است اما اگر خودش را با پرستار مقایسه
کند که قبلاً کارانهای میگرفت و الان هم کارانهاش دو برابر افزایش پیدا
کرده میتواند شغلش را عوض کند.
اجازه
بدهید کمی هم به برنامههای جدید وزیر بهداشت در سال آینده بپردازیم. سال
95 با دوران پسابرجام و لغو تحریمها آغاز میشود وزارتخانه شما برای سال
جدید چه برنامهای دارد؟
برنامهها
خیلی مفصل است. مهمترین کار ما مراقبت از طرح تحول سلامت است همین
برنامههایی که تا اینجا پیش رفتیم و در عین حال پیدا کردن سرمایهگذاران
داخلی و خارجی است که بخواهند برای توسعه صنایع دارویی کشور و نوسازی و
بازسازی آن بیایند و همچنین در ساخت بیمارستانهای مدرن وارد عمل شوند.
البته خیلی هم بدبین نیستیم، یعنی فکر میکنم اگرچه خیلی از عمر دولت باقی
نمانده انشاءالله بتوانیم در این یک سال، شرکتهایی را هم از داخل و هم از
خارج متمایلشان کنیم که سرمایهگذاری کنند. بازسازی اورژانس به عنوان یک
سازمان برنامه دیگر برای سال 95 است و اگر بتوانیم انشاءالله بحث بیمه را
با کمک دوستان وزارت رفاه و دولت در قالب برنامه ششم به یک جایی برسانیم،
فکر میکنم کار مهمی است. همین طرحهایی که شروع شده و مراقبت از سلامت
مردم و نظارت بر کیفیت ارائه خدمات به قوت ادامه پیدا میکند همچنین برای
اینکه کارهایی که شروع کردیم کیفیتش ارتقا پیدا کند، نظارتها تشدید میشود
و فکر میکنم در سال 95 در حوزه غذا در قالب ساماندهی که در بخش بهداشت
محیط اتفاق میافتد و نظارتها تشدید میشود باید شاهد یک تغییر جدی باشیم.
در واقع قرار است با تقویت بخش بهداشت محیط با متخلفین و کسانی که کارهای
تقلبی میکنند و با سلامت مردم بازی میکنند، برخورد جدیتر صورت بگیرد.
شاید
برای مخاطبان روزنامه ما جالب باشد که قدری از زندگی شخصیتان بدانند.
دکتر هاشمی از زمانی که وزارتخانه پر چالش بهداشت و درمان را در دست گرفته
زندگی شخصیاش چه تغییری کرده است. رسانهها شما را به عنوان وزیری پرکار
میشناسند. مثلاً در یک روز میتوانید به چند استان از شمال و جنوب و غرب و
شرق کشور سفر کنید. برنامه زندگیتان را چگونه تنظیم میکنید؟
فرصت
زیادی نمانده، چهار سال است، تمام میشود و در کل زندگی آدم حساب نمیشود
چون بالاخره من از این جنس نیستم. راستش را بخواهید بعد از دوران وزارتم
برمیگردم سر کار اصلی ام. عمده فعالیتهایی که انجام میدهم به این دلیل
است که از فرصتی که خدا در اختیار ما گذاشته باید حداکثر استفاده را بکنیم.
من چون خودم راضی نبودم وزارت بهداشت و درمان را تحویل بگیرم و کسی که مرا
به این سمت سوق داده، همسرم است بنابراین از این بابت خیلی راحتم. یعنی شب
خانه بروم، نروم، آخر شب برسم یا نرسم، اعتراضی نیست. تازه همسرم باید
بیشتر تلاش کند که من اعتراض نکنم... . معمولاً صبح زود میآیم و آخر شب
خانه میروم. نه اینکه الان اینطور باشد؛ قبلش هم که برای خودم کار
میکردم همینطور بود. آن موقع برای خودمان بود حالا برای مردم.
گفتگو از فریبا خان احمدی/ روزنامه ایران
وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی // دوشنبه ٩ فروردين ١٣٩٥
۱۳۹۵/۰۱/۱۰